English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4814 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
survey U جمع اوری اطلاعات
surveyed U جمع اوری اطلاعات
surveys U جمع اوری اطلاعات
intelligence collection U جمع اوری اطلاعات
intelligence collection U طرح جمع اوری اطلاعات
information bureau U مرکز جمع اوری اطلاعات
information center U مرکز جمع اوری اطلاعات
canvasses U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvass U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
canvassing U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
target information center U مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
compilation U جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
compilations U جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
acoustical intelligence U اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
intelligence department U ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
target dossiers U پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
interoperability U توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
degausser U وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
defense system aquisition U سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
interviewed U مصاحبه کردن
interviewing U مصاحبه کردن
interviews U مصاحبه کردن
interview U مصاحبه کردن
benefited U نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefit U نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefiting U نمایش برای جمع اوری اعانه .
windowing U 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
dp U پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
cultivation U جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
prospectuses U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
american standard U کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
storage U بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
help U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
presentation graphics U گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
helps U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
call-ups U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
helped U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
padding U روشی برای پرکردن بلوکی از اطلاعات باکاراکترها
text U حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
texts U حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
microsoft U ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
proteranthy U گل اوری قبل از برگ اوری
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
analog to digital converter U تجزیه و تحلیل اطلاعات برای کامپیوتر با دستگاه حافظه ان
signal U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
source U ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
status U سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
signalled U پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
contact party U گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
texts U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
write protect U شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
ascii U Information Codefor AmericanStandard Interchange کد استاندارد امریکایی برای تبادل اطلاعات
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
text U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
libraries U شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
retrieval U سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
library U شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
mid user U اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
notepad U بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
notepads U بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
innovated U نو اوری کردن
innovating U نو اوری کردن
innovate U نو اوری کردن
innovates U نو اوری کردن
electronic U 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
physical record U همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
amendment record U رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
spooler U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
normal U روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
recovering U جمع اوری کردن
marshalling U جمع اوری کردن
mustered U جمع اوری کردن
massing U جمع اوری کردن
compiled U جمع اوری کردن
collections U جمع اوری کردن
compiles U جمع اوری کردن
compiling U جمع اوری کردن
muster U جمع اوری کردن
recovers U جمع اوری کردن
recover U جمع اوری کردن
compile U جمع اوری کردن
musters U جمع اوری کردن
mustering U جمع اوری کردن
masses U جمع اوری کردن
to beat up for U جمع اوری کردن
rakes U جمع اوری کردن
culls U جمع اوری کردن
culling U جمع اوری کردن
collects U جمع اوری کردن
cull U جمع اوری کردن
culled U جمع اوری کردن
collect U جمع اوری کردن
collecting U جمع اوری کردن
to get in U جمع اوری کردن
round on U جمع اوری کردن
to put in mind U یاد اوری کردن
to round up U جمع اوری کردن
collection U جمع اوری کردن
raking U جمع اوری کردن
marshall U جمع اوری کردن
rake U جمع اوری کردن
get in U جمع اوری کردن
mass U جمع اوری کردن
associative storage U یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
scrounging U علیق جمع اوری کردن
vernalize U میوه اوری را تسریع کردن
rally U دوباره جمع اوری کردن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
raise money U جمع اوری کردن پول
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
rallied U دوباره جمع اوری کردن
scrounges U علیق جمع اوری کردن
convocate U احضارکردن جمع اوری کردن
scrounge U علیق جمع اوری کردن
scrounged U علیق جمع اوری کردن
deposit collection U جمع اوری کردن زباله ها
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frequency shift keying U روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
reflex U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflexes U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
carriage control tape U نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
muster U احضار کردن جمع اوری کردن
mustering U احضار کردن جمع اوری کردن
mustered U احضار کردن جمع اوری کردن
musters U احضار کردن جمع اوری کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
grabble U پهن نشستن جمع اوری کردن
reaps U جمع اوری کردن بدست اوردن
reaping U جمع اوری کردن بدست اوردن
reaped U جمع اوری کردن بدست اوردن
reap U جمع اوری کردن بدست اوردن
stacks U جمع اوری و منظم کردن وسایل
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
reintegrate U دوباره جمع اوری ومتحد کردن
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacked U جمع اوری و منظم کردن وسایل
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
at U استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com